کلامی با امام زمان
اقای گلم سلام :
سلام
من از اموزش وپرورش گله دارم
من از مدرسه ای که رفته ام گله دارم
من از معلمانم گله دارم
چرا معلم ریاضی هیچگاه حساب روزهای نبودن و بی کسی تورا نگفت ؟
چرا معلم انشاء هیچ وقت نگفت که از محبت به تو انشاء بنویسم ؟
گله دارم که چرا معلم جغرافی جغرافیای ظهورت را برایمان هیچ وقت ترسیم نکرد ؟
چرا دبیر تاریخ تاریخ غیبتت را برایمان شرح نداد ونگفت که چه کرده ایم که اینگونه به تاریخ نبودنت عادت کرده ایم ؟
چرا دبیر اجتماعی به ما نگفت که در اجتماع مردم کسی هست که نظاره گر انهاست
اقا جان .نگفتندواگرنه پیش رویت این همه گناه نمیکردیم
اشک ها وخوشحالیهای پدر ومادرمان از کارنامه ی ثلث اخرمان یادمان نرفته.ای کاش یادمان میدادند که کسی هم هست که هرروز کارنامه اعمالتان را میبیند و از اعمال ما شیعیاننش شاد واز گناهان ما گریان میشود وحالا همچون روزهایی که از نیامدن معلم سرکلاس خوشحال میشدیم ومهم نبود که چرا نیامده وبهتر که نیامده ……….در غیبتت غم هایت را وغصه هابت را فراموش کرده ایم وسرگرم بازی دنیا شده ایم